برای تو که ثمره ی یه عشششششق بینظیری

خاطرات فروردین ماه

1397/2/18 13:04
نویسنده : مامان سمانه
192 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر عزیزم,قند عسل مامان, خوبی عزیز دلم.. انشالله که خوب باشی.

ببخشید پسرم چند وقته مامان خیلی سرش شلوغه و فرصت نکرده بیاد برات بنویسه,حالا میخوام همه رو یه دفعه برات یادداشت کنم,

تعطیلات نوروزی که تموم شد ,مامان شهناز تو حموم خورد زمین و متاسفانه دستش شکست و مامان هم مجبور بود بیشتر پیشش باشه  و کمتر خونه باشه,به همین خاطر مامان هنوز فرصت نکرده واسه گل پسرش سیسمونی بخره ..

پسر گلم لگد زدنات خیلی بیشتر و محکم تر شده و این لگد هات شیرین ترین ضربه هاییه که مامان به جون میخره.

بابا امیر مهربون هر شب که از سر کار میاد اول میاد حال گل پسرش و می پرسه,بوسش میکنه بعد میره لباساشو در میاره,. میوه درونم, عشقم,, من و بابایی داریم لحظه شماری میکنیم واسه اومدنت, دیگه عزیزم چیزی نمونده که بیایی پیشمون.. الان شما تو سی و یک هفته هستی و هفته پیش با بابا امیر رفتیم سونو گرافی و آقا دکتر عکسای خوشگل خوشگل انداخت از پسر قشنگم, اینقدر ناز و خوشگل خوابیده بودی که همونجا دلم ضعف رفت واست, اگه اون لحظه بودی سر تا پاتو غرق بوسه میکردم امیدم, آقا دکتر گفت خدارو شکر اعضای بدنش صحیح و سالم رشد کرده و قد و  وزنش نرمال و طبیعیه, وزن پسر گلم ۱۳۷۰ گرم بود..و اون روز من و بابایی هزار مرتبه خدارو شکر کردیم بخاطر وجودت..

زندگیه مامان چند تا اسم پیدا کردیم برات ,آیهان , الوین , آروین و.... که بیشتر نظرمون به آروین ه ,امیدوارم خودتم دوست داشته باشی اسمتو..

راستی بابایی پرشیاشو بخاطر مامان فروخت که واسمون ۲۰۶ بخره تا دو تایی راحتتر بریم و بیاییم, هر چی از مهربونی و محبت بابایی بگم بازم کم گفتم.. الهی مامان دورش بگرده, اینقدر که بابایی ماهه,عاشقشم بخدا ,نه ببخشید عاااااااااشقتوووونم زندگییییییااااااااااام.... 😘😘😘

 

 

پسندها (3)

نظرات (2)

مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
18 اردیبهشت 97 14:16
انشالله صحیح و سالم به دنیا میاد.
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
19 اردیبهشت 97 12:50
انشالله هميشه ب خووووشي و سلامتيييييي خوشحال ميشيم ب بوي بهشت ما هم تشريف بيارييد 😍😍😍😊😊😊☘️☘️☘️🌸🌸❤️❤️❤️❤️❤️ منتظريمممممم