برای تو که ثمره ی یه عشششششق بینظیری

آغاز شدن فصل مادرانگی من در زندگی

1396/11/14 19:47
نویسنده : مامان سمانه
626 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام نبض وجودم،

زمانی که داشتم این پست و مینوشتم از تمام وجودم از خدای بزرگ و مهربون تشکر میکردم بخاطر هدیه قشنگی که به من و بابایی داده، واقعا نمیدونیم با چه زبان و چه کلامی از خدای بزرگ و مهربون  سپاسگذاری کنیم.

عزیز مادر انگار این فصل جدید و خواستنی با آرامش و خیال راحت میانه ای ندارد، فصلی که پر از دلشوره و استرس است، هر لحظه که یادت میکنم، یاد سلامتیت، آینده ات، زندگی و خواسته هایت استرس وجودم را میگیرد ولی لذت بی نهایت مادر شدنم میگیرد جای این همه استرس ها را..

این روزا مامانی خیلی حال خوبی نداره ،چون حالت تهوع شدید داره وهمش بی حاله، طفلی بابا امیر مهربون که  زحمت همه کارای خونه افتاده گردنش،  جا داره از همینجا من ازش خیلی خیلی تشکر کنم،امیدوارم که بتونم زحماتتو جبران کنم عشقم. «چقدر خوبه که تو هستی،چقدر خوبه تورو دارم» ...

عزیزتر از جان مادر تو فقط بیا..شاد، سالم، زیبا، خواستنی باش ؛ همین.... میدانم که هستی،تو بهتر و فراتر از هر چیزی که من آرزو دارم خواهی بود،زیرا که من تو را از لطف بیکران خداوند خواسته ام..

خواسته ام فرزندی به من عطا کند که نه لایق من و بندگی ام باشد ، بلکه لایق خود، بی مثال و بخشندگی اش باشد..        

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بغل

 

پسندها (2)

نظرات (0)