لذت بخش ترین خرید دنیا
سلام قند عسل مامان
عزیز زندگیم, دیگه زمانی تا به دیدارمان باقی نمانده,نمیدانم احساس واقعیم چیه!!!?
گنگ و مبهم,, روز وصل یا جدایی? برای تو وصل و برای من شاید جدایی., جدا شدن ماهی کوچولویی که تا بحال فقط با حرکاتش با من حرف میزد, وبرای تو وصال به دنیایی که خداوند بهت وعده داده..
پسر قشنگم الان شما تو هفته سی و سوم هستی و مامان خیلی خوشحال از این بابت, اخه دیگه نزدیکه به بغل کردنت ,,
تو این دو هفته ایی که نیومدم برات بنویسم حسابی مشغول خرید کردن وسایلت بودم عزیزم, یه عالمه چیزای خوشگل مشگل برات خریدیم عشقم. با زن دایی سولماز و مرضیه و بابایی خریداتو انجام دادیم گلم, مامان شهناز طفلی که با اون وضعیت دستش نتونست بیاد باهامون و ما مجبور شدیم خودمون دست بکار شیم,دسته گلشون درد نکنه واقعا , بزرگ شدی باید خیلی جبران کنی پسر قشنگم, این زحمات مامان جون بابا جونو...
خلاصه که وسایلت و خریدیم ولی هنوز سرویس چوبت نیومده که بچینیمشون.
هر وقت کامل چیدیم عکس میگیرم میزارم واست عزیزم..