خاطرات فروردین ماه
سلام پسر عزیزم,قند عسل مامان, خوبی عزیز دلم.. انشالله که خوب باشی. ببخشید پسرم چند وقته مامان خیلی سرش شلوغه و فرصت نکرده بیاد برات بنویسه,حالا میخوام همه رو یه دفعه برات یادداشت کنم, تعطیلات نوروزی که تموم شد ,مامان شهناز تو حموم خورد زمین و متاسفانه دستش شکست و مامان هم مجبور بود بیشتر پیشش باشه و کمتر خونه باشه,به همین خاطر مامان هنوز فرصت نکرده واسه گل پسرش سیسمونی بخره .. پسر گلم لگد زدنات خیلی بیشتر و محکم تر شده و این لگد هات شیرین ترین ضربه هاییه که مامان به جون میخره. بابا امیر مهربون هر شب که از سر کار میاد اول میاد حال گل پسرش و می پرسه,بوسش میکنه بعد میره لباساشو در میاره,. میوه درونم, عشقم,,...
نویسنده :
مامان سمانه
13:04